نقد كتاب “خيانت” نوشته پائولوكوئليو

درباره نویسنده:

پائولو کوئلیو نویسنده معاصر برزیلی متولد 1947 است. رمان‌های او بین مردم عامه در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است. او از سال ۲۰۰۷ سفیر صلح سازمان ملل در موضوع فقر و گفتگوی بین فرهنگی است. وی همچنین از مدافعین آزاد شدن مواد مخدر مانند ماری‌جوانا و کوکائین است.

مادر او خانه‌دار و پدرش مهندس بود. در سن هفت سالگى به دبستان مذهبى عیسوى‌ها در ریودوژانیو وارد شد. تعلیمات سخت و خشک مذهبى تأثیر بدى بر کوئلیو گذاشت. به گفته خودش بر اثر تحمیل باورهاى خاصى درباره خداوند و امور مذهبى به تدریج، ایمان مذهبى خود را از دست داد. اما این دوران تأثیر مثبتى هم بر او داشت و آرزوى زندگى‌اش را در همان مدرسه یافت؛ مى‌خواست نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش، مادرش پاسخ داد كه نویسندگی برای كسی كه پدرش مهندس است، بی‌معنی است. سرپیچی کوئیلو از سنت‌ها در ۱۶ سالگی، منجر شد تا پدر و مادرش او را به یک مؤسسه روانی بفرستند که از آنجا سه بار قبل از اینکه به سن ۲۰ سالگی برسد، فرار کرد. به خاطر آرزوهای پدر و مادرش، کوئلیو در مدرسه حقوق ثبت نام کرده و رؤیای خود را برای نویسنده شدن رها کرد. یک سال بعد، مدرسه را ترک کرد و مدتی مثل یک هیپی زندگی کرد و در سال ۱۹۶۰ به مواد مخدر روی آورد. وقتی به برزیل بازگشت و به عنوان یک ترانه‌سرا شروع به كار كرد. در سال ۱۹۷۴، کوئلیو به جرم فعالیت‌های «خرابکارانه» توسط دولت نظامی حاکم دستگیر شد. او در یک مصاحبه اظهار داشت: «در سال ۱۹۸۶، من از کارهایی که می‌کردم احساس خوبی داشتم. با کاری که داشتم آب و غذای من در حدی فراهم می‌شد که بتوانم روی تمثیل کیمیاگر کار کنم. کسی را داشتم که او را دوست می‌داشتم. اما آن‌ها رؤیای من نبود. نویسنده شدن رؤیای من بود و هنوز هم هست.» پس از آن کوئلیو شغل پر درآمد خود به عنوان ترانه‌سرا را ترک کرد و به دنبال نوشتن تمام وقت رفت.

در سال ۱۹۸۲ کوئلیو اولین کتاب خود را بنام “آرشیوهای جهنم” منتشر کرد که با شکست مواجه شد. سال بعد کوئلیو، “کیمیاگر” را نوشت و آن را از طریق یک ناشر کوچک برزیلی در۹۰۰ نسخه منتشر کرد و تصمیم گرفت آن را تجدید چاپ نکند. او سپس یک چاپخانه بزرگتر پیدا کرد، و با انتشار کتاب بعدی خود بنام “بریدا”، کتاب کیمیاگر به پرفروش‌ترین کتاب برزیلی تبدیل شد. این کتاب به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شده‌است که هفتاد و یکمین آن زبان مالتی بود، به دلیل داشتن رکورد بیشترین تعداد ترجمه به زبان‌های مختلف، در فهرست رکوردهای جهانی گینس قرار گرفت. از زمان انتشار کیمیاگر، کوئلیو تقریباً هر دو سال یکبار یک رمان نوشته‌است از جمله “کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم”، “کوه پنجم”، “ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد”، “شیطان و دوشیزه پریم”، “یازده دقیقه”، “مثل رود روان”، “ندیمه‌های اودین” و “جادوگر پورتوبلو”.

در مجموع، کوئلیو تاکنون ۳۰ عنوان کتاب منتشر کرده‌است. سه تا از آن‌ها – خاطرات یک مغ، ندیمه‌های اودین و «الف» – مربوط بشرح حال خود او هستند، در حالی که بقیه آن‌ها کتاب‌های تخیلی هستند که ریشه در تجربیات زندگی او دارند. بقیه، مانند مکتوب و کتابچه راهنمای جنگجوی نور، مجموعه‌ای از مقالات، ستون‌های روزنامه و آموزه‌های منتخب وی هستند. در مجموع کوئلیو بیش از ۱۰۰ میلیون جلد کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور در سراسر جهان فروخته‌ است و آثار او به ۷۱ زبان ترجمه شده‌است. او پرفروش‌ترین نویسنده پرتغالی زبان در تمام اعصار است.

خلاصه كتاب:

شخصیت اصلی کتاب خیانت «لیندا» زن ۳۱ ساله ژورنالیست است که با همسری ثروتمند و دو پسرش در ژنو زندگی می‌کند. لیندا به بی‌‌حوصلگی، دلسردی و دلزدگی دچار شده که او را به افسردگی نزدیک می‌کند و دچار بحران‌ها و هیجانات دوران جوانی‌اش می‌شود.

لیندا با عشق دوران جوانی خود روبرو می‌شود و فکر می‌کند این می‌تواند انگیزۀ مناسبی برای فرار از این وضعیت(افسردگی) ایجاد کند و با پنهان کردن حالات و مشکلات خود از خانواده‌اش، سعی در ایجاد انگیزه هر چند کاذب برای خود دارد. او فکر می‌کند حسادت و تلاش برای کنار گذاشتن رقیب سرسخت می‌تواند او را از این رخوت و سستی روحی نجات دهد.
اما بالاخره چارۀ کار را درمی‌یابد: عشق ورزیدن، تغییر نگرش به زندگی و صداقت شروع درمان است که با همکاری همسر کامل می‌شود.

“ما زندگی را انتخاب نمی کنیم،این زندگی است که ما را انتخاب می‌کند. نمی‌توانیم شاکی باشیم که چرا زندگی، خوشی‌ها و اندوه‌های خاصی را به ما اختصاص داده و ما فقط ناگریزیم آنها را بپذیریم و ادامه دهیم. ما نمی‌توانیم زندگی‌مان را انتخاب کنیم اما می‌توانیم تصمیم بگیریم که با شادی‌ها و اندوه‌هایی که به ما داده شده، چگونه برخورد کنیم.”

تحلیل كتاب:

“به خودم می‌گفتم این عشق نیست. هست؟ اما این اصلا مهم نیست. عشق من متعلق به من است و من آزادم که عشقم را به هر کسی که بخواهم پیشکش کنم، حتی اگر عشق ناتمام گذشته‌ام باشد. البته اگر آن عشق تمام بود خیلی عالی بود. اما حالا که نیست چه اهیمتی دارد؟

از آخرین فکرم خوشم آمد. من آزادم هر که را بخواهم دوست داشته باشم. می‌توان تصمیم بگیرم که او چه کسی باشد، بدون نیاز به اجازه کسی. چند نفر قبلا عاشق من شده، در عوض من دوستشان نداشته‌ام و هنوز برایم هدیه می‌فرستند و پذیرفته‌اند که جلو دوستانشان تحقیر شوند ولی هرگز عصبانی نشده‌اند؟ آنها هر از گاه مرا می‌بینند، هنوز برق شکست در چشم‌هایشان دیده می‌شود. آنها تمام عمرشان به تلاش ادامه خواهند داد. اگر آنها این گونه رفتار می‌کنند، من چرا نباید؟

ممکن است این کار تفریح و خوشی به همراه نداشته باشد. ممکن است زخم‌ها و دردهایی بر جا بگذارد. اما برای کسی که سال‌ها از خطر کردن ترسیده، هیجان‌انگیز است؛ و همین طور برای کسی که همیشه از تغییر ترسیده است، تغییری که هیچ گاه قادر به مهار کردنش نبوده.”

پائولو کوئیلو این بار با کتاب خیانت به سراغ سختی‌ها و پیچیدگی‌های زندگی زناشویی رفته است. پائولو کوئیلو در این کتاب سعی و تلاش زنی افسرده و ایستاده بر لبه خیانت را به تصویر می‌کشد.

نویسنده با نگاهی تیزبینانه به بررسی نكات روان‌شناسانه خیانت مادری بی‌حوصله، دلسرد و افسرده می‌پردازد. این رمان نیز مانند سایر كتاب‌های نویسنده حول توصیه‌های اخلاقی و فردی و آرامش درونی نوشته شده است.

این مطلب توسط سایت دکتر امیر مسعود رستمی تهیه و تنظیم شده است.

مطالب مرتبط

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *