نقش وراثت در رشد شخصیت
وراثت به منزله مواد خام شخصیت است. این مواد به اشکال مختلف شکل میپذیرند. بعضی از همانندیهای موجود در شخصیت و فرهنگ انسان ناشی از وراثت است، مثلا هر گروه انسانی، مجموعه نیازها و قابلیتهای زیستی مشترک و یکسانی به ارث میبرد. این نیازها، شامل اکسیژن، غذا، آب، استراحت، فعالیت، خواب، پرهیز از شرایط هولناک و اجتناب از درد و نظایر آن است.
هر فرد، کم و بیش وارث صفات و ویژگی های فطری پدر و مادر خویش است. برخی از این صفات به صورت نمایان و برخی دیگر به حالت نهان به ارث می رسند.
پویایی شخصیت، که بیشتر جنبه فیزیولوژیکی دارد، بر پایه قالبهای ارثی استوار است و امکان رفتار و کردار معینی را برای فرد فراهم می آورد. هوش، حافظه، استعداد یادگیری، حساسیت، انگیزش پذیری و … از راه وراثت به فرد انتقال می یابد.
البته آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که هیچ کدام از خصوصیات شخصیتی از طریق یک ژن به تنهایی ایجاد نمیشوند، بطوری که هیچ ژنی به تنهایی نمیتواند پایه و اساس نمونههای پیچیده خصوصیاتی باشد که تحت عنوان شخصیت مطرح میشوند. این نمونهها به صورت ویژگی های چند ژنی (پلی ژنی) نامیده میشوند. وقتی کسی میگوید خصوصیات شخصیتی مثل مردم آمیزی، متاثر و مبتنی بر عوامل ژنتیکی است، این بدان معناست که یک ژن یا ترکیبی از ژن ها بطور مستقیم مسئولیت ایجاد آن خصوصیت را بر عهده دارند.
آیا شخصیت وراثتی است؟
این پرسش که شخصیت ارثی است یا اکتسابی به دوران چارلز داروین بازگردد که داروین طی نظریه انقلابیاش ادعا کرد بقاء، یعنی انتقال قویترین ژنها به نسل بعدی.
همواره عدهای معتقد هستند که شخصیت ارثی است که مستنداتی هم دارند و می گویند فرزندان همانطور که رنگ چشم، پوست و یا برخی از بیماری ها را از والدین خود به ارث می برند، برخی از صفات شخصیتی خود را نیز مستقیما از والدین خود می گیرند. این افراد معتقدند که رخدادهای محیطی و تربیتی و یا تاثیر اراده فرد در تغییر شخصیت افراد غیرممکن است.
در نقطه مقابل، افرادی قرار گرفتند که کاملاً معتقد که محیط و نحوه پرورش و تربیت فرزندان بسیار تاثیرگذارتر از ویژگی های ارثی والدین است. این افراد می گویند شخصیت هرکس برآیندی است از محیطی که در آن بزرگ میشود و پرورش مییابد و این آموزش، یادگیری و تجربه است که از شما شخص کنونی را ساخته است.
به هر حال در نهایت این سوال پیش میآید که حق با چه کسی است و ادعای کدام یک از این دو دسته صحیح است؟
نقش وراثت و ژنتیک در تربیت:
از زمان انعقاد نطفه، کار ژنها که عوامل انتقال ویژگیها مختلف ژنتیکی هستند، شروع میشود. تمام ویژگی های انسان از قبیل رنگ چشم، قد، شکل، رنگ پوست و ….. توسط ژن ها تعیین می شوند. همچنین ویژگی هایی همچون اندازه قلب، بیماریهایی مانند دیابت و … از طریق ژن انتقال می یابند. البته بسیاری از دانشمندان معتقدند که اگرچخ نقش واثت انکارناپذیر است ولی هرگز نباید از عامل مهمی مانند محیط غافل شد زیرا این محیط است که اگر مساعد باشد، وراثت کارایی خواهد داشت.
همچنین روانشناسان می گویند که محیط علاوه بر تاثیر در ویژگی های جسمانی، در ویژگی های روحی و روانی انسان نیز موثر است. یعنی نباید وراثت را شرط کافی دانست بلکه تربیت و محیط نیز بسیار مهم است.
در این زمینه دو عقیده کلی وجود دارد یکی جبر ژنتیکی و دیگری جبر محیطی. یعنی عده ای فقط به ساختار ژنتیکی افراد توجه دارند و برخی فقط عوامل محیطی را نها عامل موثر در شخصیت فرد می دانند. در این میان کسانی که به جبر ژنتیکی معتقد هستند حتی سرنوشت انسان را فقط به ژن ها نسبت می دهد. اما برخلاف تمام این نظریه هیچ یک از عوامل به تنهایی نمی تواند شخصیت یک فرد را شکل دهد.
البته نباید فراموش کرد که شخصیت انسان از اشتراک وراثت و محیط پیرامونی شکل می گیرد و یکی از مهمترین عوامل محیطی همان تربیت والدین است که نباید از تاثیر آن غافل ماند.
و در نهایت اراده و تصمیم آدمی نیز حرف آخر را می زند و آنکه در نهایت تصمیم میگیرد که چگونه رفتار کند، خود مسئول است نه محیط و ژن.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.