نقد فیلم “ماشینیست“
اختلال تجزيهای
در فیلم “ماشینیست” مهمترین چیزی که همیشه در مورد کریستین بیل گفته میشود، کاهش وزن ۲۸ کیلویی او برای فیلم The Machinist است. فیلم ماشینیست در سال ۲۰۰۴ توسط برد اندرسون ساخته شد که بحثهای زیادی در مورد مضمون و داستان آن به وجود آمد.
توضیحات فیلم:
فیلم “ماشینیست” داستان یک ماشینکار است که بیماریهای روانی و بیخوابی او منجر به بروز حادثهای شدید در محل کارش میشود. پس از اخراجش، او دچار پارانویا و روانگسیتخگی می شود. فیلم “ماشینیست” با اینکه در کالیفرنیا جریان داشت، اما تماما در بارسلونای اسپانیا فیلمبرداری شده است.
تریور رزنیك، كارگری ماشینیستی است كه در یك كارگاه مونتاژ كار میكند. او در حالیكه دستش را در حمام آپارتمانش میشوید، سپس متوجه یادداشتی میشود كه بر دیواره حمام چسبانده شده: “تو كی هستی؟” تریور به مدت یك سال نتوانسته بخوابد و كارهای روزانه و شبانهاش پس از پایان ساعت كارش در كارگاه، به وقتگذرانی با زنی روسپی به نام استیوی و هم صحبتی با ماری، گارسون كافیشاپ فرودگاه محدود میشود.
تریور به خانه بازمیگردد و دستهایش را میشوید و بار دیگر با یادداشتی روبرو میشود كه میپرسد توكی هستی؟ تریور پاسخ میدهد: میدانم توكی هستی؟ او سپس به خاطر میآورد كه چگونه در هنگام رانندگی با پونتیاك قرمز در سال گذشته، با نیكلاس تصادف كرده و از صحنه تصادف گریخته است. تریور یادداشت روی یخچال را كامل میكند: KILLER (قاتل). تریور به همراه ایوان به پاسگاه پلیس میرود و تسلیم میشود.
نقد و تحلیل فیلم:
در فیلم “ماشینیست” تقریبا تمامی رویدادها از دریچه ذهن یک نفر دیده میشود به همین جهت کل فیلم مانند ذهن تریور آشفته، از هم گشیخته و تیره است. در نتیجه همراه با تریور میكوشیم تا پازلی را كه در برابر تریور قرار گرفته، حل كنیم. پازلی كه از یك سو، در زندگی مرموز تریور شكل گرفته و از سوی دیگر، نمادی عینی از طریق یادداشتهایی مرموز یافته است.
در “ماشینیست”، با حذف چگونگی وقوع جنایت و فاعل آن از مجموعه اطلاعاتی كه به تماشاگر داده میشود و ارائه تدریجی اطلاعات به شیوه رمان پلیسی، تماشاگر در تعلیقی طولانی قرار میگیرد كه تقریبا تا واپسین سكانسهای فیلم پایدار میماند.
در “ماشینیست”، تریور نه برای انجام جنایتی اندیشیده شده، بلكه برای گریز از پذیرش واقعیتی كه روی داده، دچار روانپریشی شده است. تریور پس از تصادفی كه منجر به مرگ نیكلاس شده، میكوشد تا حادثه را به فراموشی بسپارد. فراموشی تحقق میپذیرد، اما زندگی تریور دگرگون میشود. او دچار بیخوابی میشود و همزمان با كاهش تدریجی وزن و تغییر چهرهاش، به انسانی منزوی و غیرطبیعی تبدیل میشود.
تریور همچون یك بیمار اسكیزوفرنیك، همه انسانهای پیرامون خود را طراح توطئهأی علیه خود میپندارد و سرانجام در اوج استیصال، ایوان را به قتل میرساند تا نیكلاس را نجات دهد. در سكانسی كه تریور پس از انداختن جسد ایوان به دریا بار دیگر با او روبرو میشود و به همراه یكدیگر به خانه بازمیگردند. تریور تكههای پازل را كنار یكدیگر قرار میدهد. تریور سرانجام به پرسشی كه از ابتدای فیلم برای او تكرار شده –“ تو كی هستی؟” – پاسخ میدهد. تریور دریافته كه ایوان بخشی از وجود اوست كه نه میمیرد و نه به فراموشی سپرده میشود و همین بخش از وجود اوست كه وی را به اعتراف وا میدارد.
جزئیات دیگری نیز در فیلم وجود دارند كه دارای معنا و نقشی موثر در تفسیر نهایی فیلم هستند. برای نمونه، تریور بارها با وسواسی غیرطبیعی دستهایش را میشوید و غالبا هم به جای صابون، از مواد پاككننده استفاده میكند. تكرار این عمل در فیلم، تماشاگر را متوجه وجود مشكلی در روح تریور میكند. گویا او میخواهد دستهایش را از آلودگی پاك كند، اما این آلودگی ریشه در درون او دارد و یا این نكته كه هر بار كه تریور به ساعت نگاه میكند، ساعت 1:30 را نشان میدهد و تكرار این نما، توجه تماشاگر را به زمانی خاص –زمان وقوع تصادف- معطوف میسازد.
این مطلب توسط سایت دکتر امیرمسعود رستمی تهیه و تدوین شده است. |
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.